ژاله خون شد

 

 

 

ژاله بر سنگ افتاد، چون شد
ژاله خون شد

خون چه شد ؟ خون چه شد؟

خون جنون شد

ژاله خون کن ، خون جنون کن

سلطنت زین جنون واژگون کن

ژاله خون کن ، خون جنون کن

سلطنت زین جنون واژگون کن

ژاله بر گل نشان ، گل پران کن

بر شهیدان در این گلستان کن

نام گم نام ها جاودان کن

تا به صبح آید این شام تیره

در شب تیره آتشفشان کن

در شب تیره آتشفشان کن

دست در کن

شو خطر کن

خانه ی ظلم زیر و زبر کن

دست در کن

شو خطر کن

خانه ی ظلم زیر و زبر کن

نظرات 3 + ارسال نظر
بهار پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:40 ق.ظ http://paezsard.blogfa.com

سلام..
زیبا وغمگین بود....

بهار عزیز سلام
از حضورت ممنون
شاید غم این شعر در یاد آوری رنجی باشد که هر انسان آزاده ای متحمل می شود تا به آزادی دست یا بد.( آزادی هرگز شایعه یی نیست که تکذیب شود . آزادی هدف والایی است که برای آن می جنگیم .)
شاد باشید.

بهار پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:56 ق.ظ http://paezsard.blogfa.com

سلام مجدد..
ممنون از حضورپرمهرت در کلبه حقیرانه ام..
از حالا یک خوااننده پروپاقرص واسه خواندن نوشته هایت پیداکردید خوشحالم که از طریق دو دوست با وب شما آشنا شدم...
موفق باشید

بهار عزیز
از خواندن نوشته هایت لذت بردم و خوشحالم که خواننده ای که خود دست به قلم زیبایی دارد به اینجا می آید.
شاد باشید.

خیزران دوشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 04:52 ب.ظ http://kheyzaran.blogsky.com

نسترن بانوی عزیزم
الهی که قربانت بروم
هرچه عسک!!!اینجا بگذاری میسرقتم میبرم دقیقه ی نودوبه اسم خودت آنجا میگذارم که هم از لذت سرقت کیفورشده باشم وهم نشان بدهم به یادت هستم
دوست دارم
بای

خیزران عزیز سلامی گرم
محبت شما همیشه به یادم هست.
باعث خوشحالی فراوان است که به همسایه سر میزنید .
دقیقه نود محبوبترین بلاگ برای من است و افتخاری است که عکس ها را نمایش دهید.
دوستتان دارم.
شاد باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد